وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿٣٦﴾
و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد. (۳۶)
سوره زخرف
تفسیر نور آقای قرائتی:
«يَعْشُ» از «عشو» به معناى آفتى در چشم است كه سبب ضعف ديد مىگردد. اين كلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى اعراض كردن است.
سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ» «1»*
مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»
در مرحله دوم تماس مىگيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3»
مرحله سوم در قلب فرو مىرود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «4»
مرحله چهارم در روح مىماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «5»
مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مىدهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ» «6»*
مرحله ششم سرپرست انسان مىشود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا» «7»
مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مىشود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ … «8»
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد: شيطان در روح انسان تخم گذارى مىكند. «فباض و فرخ فى صدورهم» «9»
آثار اعراض از ياد خدا
1. باز ماندن از راه خير. «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ»
2. انحراف فكرى كه خيال مىكند هدايت يافته است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
3. ديگر موعظهپذير نيست. «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «10»
4. توبه نمىكند چون خود را كج نمىداند.
5. زندگى نكبت بار دارد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «11»
6. كسى كه در دنيا از ديدن حقّ كور است، «يَعْشُ» در آخرت نيز كور محشور مىشود. «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى» «12»
«1». بقره، 168.
«2». طه، 120.
«3». اعراف، 201.
«4». ناس، 5.
«5». زخرف، 36.
«6». مجادله، 19.
«7». نساء، 119.
«8». انعام، 112.
«9». نهجالبلاغه، خطبه 7.
«10». صافّات، 13.
«11». طه، 124.
«12». اسراء، 72.
جلد 8 – صفحه 455
شيطانِ همراه، ممكن است از دوستان ناباب يا همسر و فرزند يا شريك فاسد باشد. به همين دليل كلمه شيطان نكره ذكر شده است تا شامل هر نوع شيطانى شود.
نماز، ذكر رحمن است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» قرآن، ذكر رحمن است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» «2» پس هر كس از نماز و قرآن اعراض كند دچار سلطه شيطان همراه مىشود. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
پیام ها
1- سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست. وَ مَنْ يَعْشُ … نُقَيِّضْ
2- دل يا جاى رحمن است يا شيطان. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً»
3- كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطهگر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
4- تلاش شيطان براى بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ»
5- بدتر از انحراف عملى، انحراف فكرى است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
همینطور خطبه حضرت امیر در مورد شیطان :
و من خطبة له عليهالسلام يذم فيها أتباع الشيطان اِتَّخَذُوا اَلشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاَكاً
و از خطبههاى آن حضرت است شيطان را پشتوانۀ خود گرفتند
وَ اِتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً
و او از آنان دامها بافت ،
فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ
در سينههاشان جاى گرفت
وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ
و در كنارشان پرورش يافت .
فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ
پس آنچه مىديدند شيطان بديشان مىنمود، و آنچه مىگفتند سخن او بود .
فَرَكِبَ بِهِمُ اَلزَّلَلَ
به راه خطاشان برد
وَ زَيَّنَ لَهُمُ اَلْخَطَلَ
و زشت را در ديدۀ آنان آراست .
فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ اَلشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ
شريك او شدند، و كردند و گفتند: چنانكه او خواست.
وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ